دلبرکم....
دلبرکم،میخوام یکم باهات درد ودل کنم فدات بشه مامان ک الان شروع کردی به ورجه وورجه کردن خیلی خوشحالم کردی آخه ازصبح زیاد تکون نخورده بودی مثل روزای قبل یکم مامان نگران شده بود میدونم یکم زیادی حساسم ولی خب هرچی باشه مامان شدم واین هم از خصلت های طبیعیه مادر شدنه ک برای کوچیک ترین موضوع نگران شه فدای تکون خوردنات ای جوووووووووووووووووووونم همینجوری ب مامان لگد بزن یکی دوروزی مامان یکم حالش گرفته واسه همین پیش خودم گفتم نکنه امروز واسه خاطر همین توهم کمتر تکون خوردی ک خوشبختانه الان داری جبران میکنی خداروهزار مرتبه شکرواما بگم از دلیل بیحالی مامان خداجونم ازت معذرت میخوام ک بخاطر چیزی نگرانم ک خارج از اراده وتوان من هست ببخش ازاینک...
نویسنده :
مامان
18:19